کلافه م

ساخت وبلاگ
یه فلش شوهر جان داده دوستش واسه ش آهنگ شاد بزنهواسه تو ماشین. حالا تعریف این آقا از آهنگ شاد چیه من نمی دونم واقعا. چون جز چند مورد انگشت شمار، بقیه ی آهنگا نه متن شادی دارننه موسیقی شادی. امروز با خانواده ی خواهر شوهر رفتیم ابیانه. فوق العاده شلوغ بود ولی خیلی خوش گذشت. بارون بود و هوا حسابی سرد. دور آتیش نشستیم که خیلی کیف داد. تو مسیر برگشت، لا به لای همین آهنگای تازه، یه آهنگ بودکه پرتم کرد توی سال 94 زمانی که اصفهان توی خوابگاه بودم.یه هم اتاقی داشتم به اسم مهسا بچه ی تهران بود.بعد یه شب با مهسا بیرون رفتیم واسه خودمون. توی گوشیش یه آهنگ بود از روزبه نعمت اللهی به اسم نفس نفس.اونو با صدای بلند پخش کرد جفتمون باهاش می خوندیم وقدم می زدیم. حس خوبی داشت. حالا بعد از این همه مدت باز اون آهنگ رو شنیدم و یاد اون شببا مهسا و قدم زدن توی خیابونای اصفهان افتادم.یادش بخیر. کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1403 ساعت: 9:28

خوب شد خونه مون از مادر شوهرم جدا شد. چپ و راست مهمون میاد خونه ش. دو سال از این بابت در عذاب بودم واقعا. هر چند الانم کاملا راحت نیستم. باید هی برم پیششون ​​​​​​* * * * * دیروز رفتم شهر همراه گوشی جدید خریدم گوشی با لبه ی خمیده واقعا یه چیز دیگه س. حس خوبی داره.* * * * *از وقتی رفتم میکروبلیدینگ ابرو همراه با خط چم و شیدینگ لب،دیگه اصلا آرایش نمی کنم.هر چند همه رو ملایم زدم ولی بازم خوبه. راحت شدم.رنگ و روح دمید تو چهره م * * * * * چقد این روزا که هوا ابری و بارونی بود رو دوس داشتم. کاش بیشتر بارون بباره. هوا دل انگیز می شه * * * * * این مدت از بس از دیجی کالا چیز میز سفارش دادم حسابش از دستمدر رفته! البته همه شم لازم داشتم. چیز الکی نخریدم.کلا همچنان که گفتم خرید کردن خیلی حس خوبی داره.* * * * * قرار بود دوشنبه بریم تهران که از اون ور با خواهر شوهرمکه رفته خونه ی دختر عموش، با هم بریم خونه ی اون خواهر شوهرم.واسه خودمون بچرخیم و بگردیم و خوش بگذرونیم. ولی کاشف به عمل اومد که خواهر شوهر تهرانیم کلهم اجمعینخانواده ش سرما خوردن یا کرونا گرفتن دقیق نمی دونم. دیگه اون یکی خواهر شوهرم هم دست از پا دراز تر برگشت اصفهان.* * * * * دیروز و پریروز نتونستم تمرین کنم. هی تو فکرش بودم که دیر نشه. دیشب خواب دیدم رفتم کلاس، بعد استاد گفت بیا برای یه جمعدرستو اجرا کن. منم هیچی بلد نبودم. حالا استادم کی بود؟ شهرام شب پره ​​​​​​دلیلشم نمی دونم چرا اون! کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 262 تاريخ : دوشنبه 13 فروردين 1403 ساعت: 18:21

امروز سپندارمذگانه. روز عشق و روز زن در ایران باستان.نمی دونم از کی با آیین ها و جشن های باستانی مون بیگانه شدیم. چرا از اصالتمون فاصله گرفتیم و به فرهنگ بیگانه رو آوردیم.از کل جشن های باشکوه ایران کهن، فقط یه نوروز مونده برامونو یه چهارشنبه سوری که اونم مث نادونا سه شنبه جشن می گیریم. بلانسبت انگار نه انگار اسمش روشه: چهارشنبه سوری!تازه همین جشن سپندارمذگان رو هم اومدن تحریف کردن.به اسم چند روزه بودن گاه شمار قدیم و جدید، می گن 29 بهمنه.آخه نابغه ها، چطور ممکنه پنجمین روز دوازدهمین ماه سال،برابر بشه با بیست و نهمین روز از یازدهمین ماه سال!سپندارمذ یعنی اسفند در اسفند. یعنی اسفندگان. یعنیروز پنجم از ماه دوازدهم. نه سیصد و فلانمین روز سال.به هر حال امروز سپندارمذگانه.روز بزرگداشت زن و مادر زمین.خجسته باد بر هر ایرانی اصیل که آیین پاک نیاکانمون رو پاس می داره. کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 268 تاريخ : دوشنبه 13 فروردين 1403 ساعت: 18:21

یه زمانی خیلی از بارون لذت می بردم. یا دلم می خواست روزای برفی و بارش برف رو ببینم. حالا این چند روزه که همه ش برف اومده، واقعا اونقدر نمی تونمخوشحال باشم از دیدنش. از یه طرف از دیدن بارش برف و سفید پوش شدن زمین و درختا خوشحالم. همه چیز زیبا و لذت بخشه. همونیه که می خواستم.از طرف دیگه تو فکر اوناییم که خونه ندارن. جای گرم ندارن.تو فکر سگا و گربه های توی خیابون و پرنده هام.اونا چیکار می کنن. کجا پناه می گیرن. چطوری غذا پیدا می کنن.این فکرا نمی ذاره اونجور که باید از برف و زیبایی هاش لذت ببرم.تو بالکن خونه واسه پرنده ها آب و دون گذاشتم.واسه گربه های خیابون هم غذا می ذارم.کاش هیشکی گشنه و بی سر پناه نباشه توی این روزا. هیشکی سردش نباشه و از نداری نلرزه. کلافه م...
ما را در سایت کلافه م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoonamoon بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 13 فروردين 1403 ساعت: 18:21